این روزها که شاید بسیاری از افراد جامعه در کش و قوس با مشکلات اقتصادی هستند و دنبال راهی برای افزایش درآمد و زدن به زخمهای زندگی، اما افرادی هم پیدا میشوند که زندگی دیگران به اندازه خودشان اهمیت دارد و از کنار آن به سادگی عبور نمیکنند و بخشی از درآمدشان را به افراد نیازمند اختصاص میدهند. از پیمان شیخی صحبت میکنیم؛ نویسنده، پژوهشگر و مجری جوان تلویزیون که تاکنون کتابهای متنوعی در حیطه تئاتر منتشر کرده است. او که از مادرش به عنوان اصلیترین مشوقش در کارهای هنری نام میبرد حالا به یاد او سهم خود از فروش برخی کتابهایش را به امور خیر اختصاص میدهد. با این نویسنده به بهانه انتشار کتابها و ترویج فعالیتهای خیرخواهانه از دریچه فرهنگ و هنر به گفتوگو نشستیم که در ادامه میخوانید.
تبدیل دو کتاب به یک اثر
«تماشاخونه طهرون»، «طهرون و خاطرات آقاجان و قصههای کوتاه»، «فراموششدگان خیابان لالهزار» و ... از آثار منتشر شده اوست؛ او درباره تبدیل دو کتابش به «صندلی خالی» میگوید: کتاب اول و سومی که منتشر شد تحت عنوان «خاطره بازی پیشکسوتان تئاتر» شامل ۲۸ مصاحبه بود که در دوران خبرنگاریام با پیشکسوتان تئاتر انجام داده بودم و به نوعی اتوبیوگرافی زندگی آنها از دوران کودکی تا زمان انجام مصاحبه بود. تعدادی از این هنرمندان در زمان چاپ کتاب فوت کرده بودند و بخشی هم در طول زمان از دنیا رفتند. در دوران کرونا فرصتی پیدا کردم که فایلهای قدیمی را بررسی کنم و متوجه شدم مصاحبههای مفصلی از این هنرمندان وجود دارد، بنابراین آنها را دوباره پالایش و پیاده کردم و در کتاب «صندلی خالی» که شامل ۹ مصاحبه با ۹ هنرمند درگذشته است، منتشر شده است.
وی درباره کتاب «فراموش شدگان خیابان لاله زار» که درباره ۱۰ هنرمند دهه ۲۰ و ۳۰ است، میگوید: اینها هنرمندانی هستند که ۹۰ درصد جامعه این روزگار اصلاً آنها را نمیشناسند و عموماً تا اسمی از پیشکسوتان میآید بزرگانی همچون عزت الله انتظامی، جمشید مشایخی و ... به ذهن همه خطور می کند اما در این کتاب به زندگی هنرمندانی پرداخته شده که اساتید امثال آقای انتظامی و ... بودند و زمانی که آقای انتظامی نوجوان بوده، فردی مانند آقای اسماعیل خان مهرتاش پیشکسوت و هنرمند طراز اول لالهزار بوده است.
نگاهی به تئاترهای فاخر دهه ۲۰ و ۳۰
شیخی تاکید میکند این لاله زاری که اواسط دهه چهل و طی دهه ۵۰ اتفاق افتاده را فراموش کنید، او معتقد است؛ این دو دهه دورانی بوده که خانوادهها نمیتوانستند به تئاترهای لالهزار مراجعه کنند. اما در دهه ۲۰ و ۳۰ تئاترهای درجه یک و فاخری در لاله زار اجرا میشده و محل آمد و شد خانوادهها بوده است. اینها هنرمندان درجه یک تئاتر بودند و تئاترامروز ما با هر نگاه و نگرشی مدیون آنهاست. هنرمندانی مانند اسماعیل خان مهرتاش، مؤیدالممالک فکری ارشاد، معزدیوان فکری و ... افرادی هستند که تئاتر مدرن روزگار خودشان را جایگزین نمایشهای سخیف و به هرشکل خندهآور آن دوران کرده اند.
شیخی با بیان اینکه جلد نخست «فراموش شدگان خیابان لاله زار» به ۱۰ هنرمند آن دوران پرداخته و خوشبختانه مورد استقبال هم قرار گرفته، درباره نوع نگاه خود در نگارش این کتاب تاکید میکند: من در این کتاب با زندگی شخصی و سیاسی افراد کاری نداشتم، بلکه فقط پنجره تئاتر را در زندگی این هنرمندان باز کردم و هرآنچه که از این دریچه دیدهام تحت عنوان زندگینامه و گذری بر زندگینامه هنری آنها نوشتم.
میخواستم کاری انجام دهم که به روح مادرم برسد
این نویسنده در ادامه به بزرگترین فاجعه زندگیش که از دست دادن مادرش است، اشاره میکند. شیخی درباره تاثیرات مادرش در پیشرفت کاریش میگوید: مادرم در همه فعالیتهایم مشوق من بودند و همه کتابهایی که از آنها نام بردم به مادرم تقدیم شده و تصمیم گرفتم کاری انجام بدهم که به روح مادرم برسد و این کار ادامهدار باشد و متوقف نشود. از این ۷ عنوان کتاب، ۶ عنوان در انتشارات غنچه منتشر شده که از این ۶ اثر، ۲ عنوانش حذف و «خاطره بازی با پیشکسوتان تئاتر» (جلد۱ و ۲) به «صندلی خالی» تبدیل شده است. با همراهی آقای فرزانه تصمیم گرفتم حق التالیف من در ۴ عنوان کتاب «تماشاخونههای طهرون»، «طهرون، خاطرات آقاجان و قصههای کوتاه»، «فراموش شدگان خیابان لاله زار» و «صندلی خالی» به صورت مادامالعمر به یک شیرخوارگاه تعلق بگیرد و از ایشان خواستم هر زمان بر مبنای فروش کتاب حسابرسی انجام میدهند حق التالیفی که قرار است به من داده شود به انتخاب خودشان به یک شیرخوارگاه پرداخت شود. همانطور که میدانید مبالغ حق التالیف اندک است و نمیتواند زندگی یک نویسنده را تغییر دهد اما میتواند برای یک نوزاد حتی زندگیبخش باشد.
وی درباره ادامهدار بودن این حرکت ارزشمند به کتاب بعدیاش اشاره میکند که قرار است به زودی چاپ شود. شیخی درباره این اثر میگوید: هشتمین کتاب من درباره زندگی اصغر تفکری است. این کتاب مملو از سند، عکس، بریده جراید و گفتوگوی مفصلی با فرزند و نوه ایشان و برداشتهای شخصی من درباره او به عنوان بزرگترین کمدین عصر خودش است. برای چاپ این کتاب دنبال یک انتشارات با پخش مناسب و متفاوتی هستم که تابحال با آن کار نکرده باشم و بنا دارم عایدی اقتصادی و حق التالیف این کتاب به کارتنخوابها اختصاص داده شود.
مسئولان پاسخ اعتماد مردم را بدهند
وی با اشاره به اهمیت نقش مسئولان در ساماندهی وضعیت نیازمندان تاکید میکند: انشالله مسئولان محترم کشور و متولیان شهرداری و شورای شهر که مردم به آنها رای دادند و اعتماد کردند به خودشان بیایند و ببینند در شهر چه اتفاقاتی رخ میدهد. ایران کشوری اسلامی است و این برازنده ملتی که ۴۲ سال پای انقلاب ایستاده و هر خانوادهاش سهمی در انقلاب و سالهای دفاع مقدس داشتهاند نیست که در خیابانهایش کارتن خواب یا زباله گرد ببینیم. من به سهم خودم عایدی کتاب هشتمم را به صورت مادام العمر به این بچهها اختصاص میدهم.
این نویسنده در واکنش به تاثیرات هنرمندان در انجام فعالیتهای خیرخواهانه و الگوسازی در جامعه و بهره گیری از فرهنگ در امور خیر میگوید: طبیعتاً من هم از دست بزرگترهایم نگاه کردم و شنیدهام فلان بازیگر در خفا و آشکارا کار خیری انجام داده است، البته یک بخشی از جامعه هنری فکر میکنند بنا نیست الگوی رفتاری جامعه باشند اما من معتقدم هر هنرمند میتواند الگوی جامعه خودش باشد و این جامعه میتواند در بازههای متفاوتی از محله، شهر و یا کشورش را دربر بگیرد. بنابراین خیلی از هنرمندان یا به صورت مادی در امور خیر فعالیت میکنند یا با استفاده از شهرت، اعتبار و آبرویی که دارند میتوانند رهبر یک عمل فرهنگی و خیر شوند که مردم به آنها اعتماد کنند.
بازاریها به اعتبار پهلوان تختی روی سرش پول میریختند
شیخی در ادامه با اشاره به تاثیرات جهان پهلوان تختی در بسیاری از امور جامعه، اظهار میکند: به روایت آقاجانم که از بزرگان بازار کفاشان تهران بودند زمانی که زلزله بویین زهرا رخ داد، ایشان مستقیماً شاهد این صحنه بودند که وقتی پهلوان تختی وارد بازار میشد تا از کسبه کمک مالی جمع کند عدهای با گونی پشت سرش میآمدند و پولها را در آن میریختند و به قدری بازار به خاطر حضور تختی شلوغ میشد که بازاریها از بالاخانهها هم گاوصندوقها را باز میکردند و پولها را روی سر جهان پهلوان میریختند تا کمکی در حل مشکل کنند. ما در تاریخ ورزشی، فرهنگی و ... آدمهایی داشته و داریم که کارهای بزرگی انجام دادند که میتوانند به عنوان یک الگو مطرح شوند. واقعیت این است که من هرکاری بکنم در وهله نخست به خودم لطف کردم و وقتی حال همسایه ما خوب باشد حال ما هم خوب خواهد بود.
انتهای پیام/
نظر شما